تماثل برخی حقوق بنیادین با اصل حق تعیین سرنوشت
کلمات کلیدی:
حق تعیین سرنوشت, حقوق بنیادین, دموکراسی, ملت, دولتچکیده
حق تعیین سرنوشت به عنوان حقی بنیادی و سلب نشدنی به افراد و ملتها اجازه میدهد تا در سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... خود تاثیر گذار و تعیین کننده باشند. در حقیقت حق تعیین سرنوشت به عنوان پایه و اساس سایر حقوق بنیادین بشری، نقش بسزایی در تحقق آن برای مردم، ملت یا خلق به عنوان دارندگان اصلی حق تعیین سرنوشت دارد و میتوان در جوامع بشری اینگونه فرض گردد که اگر در جامعهای این حق بنیادین رعایت نشود،آن جامعه به سایر حقوق بنیادین یا اصول بشری نیز متعهد نخواهد بود. حق تعیین سرنوشت ارتباط نزدیکی با خواست واقعی مردم دارد که بایستی بطور آزادنه بیان شده و آنها باید بتوانند این حق را به دور از هرگونه فشاری اعمال نمایند. این اصل در قواعد بین المللی نیز نقش و جایگاه مهمی دارد، بگونهای که در بند (2) ماده(1) منشور سازمان ملل متحد، از این اصل به عنوان مبانی بنیادین روابط مسالمتآمیز بین دولتها و ملتها یاد شده است. همچنین این حق در ماده(1) میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان یک حق کلی میتواند ابعاد مختلف حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... ملت را در برگیرد. دامنه مفهومی این حق به دلیل توجه روز افزون به برخی اصول حقوق بنیادین باعث همکنشی با این اصول گردیده و معنای اصل امره را در حقوق بین الملل معاصر مبسوط نموده بگونهای که تخطی از بسیاری اصول حقوق بنیادین، مسئولیت بین المللی دولتها را در حق تعیین سرنوشت مطرح نموده و بدنبال دارد.
دانلود
چاپ شده
ارسال
بازنگری
پذیرش
شماره
نوع مقاله
مجوز
حق نشر 2024 Mohamad Reza Panahi Shahri (Author); Asghar Arabian (Corresponding author); Ali Akbar Gorji Azandriani (Author)
این پروژه تحت مجوز بین المللی Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike 4.0 می باشد.